کد مطلب:315210 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

مگر خانه پدرت کجاست؟ اینجا خانه ی عباس است
كرامت ذیل از حاج محمد علی حتاكی نقل شده كه گوید:

به مناسبت اربعین امام حسین علیه السلام میلیون ها انسان از راه دور و نزدیك پیاده برای زیارت حضرت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و زیارت حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام می آیند.

در یكی از سال ها به همین مناسبت مردی از جنوب عراق به زیارت امام حسین علیه السلام همراه دستجات آمده بود، وارد حرم شد و زیارت نمود و نشست پاهای خود را مقابل ضریح مقدس دراز كرد، چیزی نگذشت كه یكی از خادم های حرم آمد و با طعنه و خشونت گفت: پایت را جمع كن!

زایر ناراحت شد و به زبان عربی خود چنین گفت:

لیش یا سیدی! هو بیت أبوك؟ هو بیت العباس.

یعنی: چرا ای سید من! مگر خانه پدرت هست؟ اینجا خانه عباس علیه السلام است.

عرب این را گفت و با ناراحتی از حرم از طرف درب علقمه خارج شد.

خادم گوید: شب در عالم رؤیا دیدم حضرتش گویا بر صندلی نشسته و نور اطرافش را فراگرفته و از جبین مباركش می درخشد در حالی كه هیبت انبیاء و صدیقین را داشت و عده ای از خدمت گزاران در برابرش ایستاده بودند و حضرت علیه السلام به هر كدام چیزی هدیه می دهد، همین كه نوبت به من - كه اسائه ی ادب به زایر نموده بودم - رسید از من روی برگردانید.

عرض كردم: من خادم و دوست شما هستم، چه كاری كردم، ای مولا!

فرمود: خانه، خانه من و زایر، زایر من، از تو راضی نمی شوم تا این كه او را راضی نمایی.

گفتم: امكان ندارد كه او را پیدا كنم.



[ صفحه 439]



فرمود: به مسجد علقمه می روی، می بینی در آنجا خوابیده است.

خادم از خواب بیدار شد، از خوابی كه دیده بود وحشت داشت، مبلغی پول برداشت تا دل او را به دست آورد و به همان مسجد رفت، دید آن زایر هم چنان در خواب است و با همان مشخصاتی كه حضرتش داده بود. از خواب بیدارش نمود.

زایر گفت: اینجا هم پی من آمدی؟ این جا دیگر خانه ی خداست.

آن خادم رضایت او را به دست آورد و آن مرد از خادم راضی شد. [1] .


[1] قبس من كرامات سيدنا العباس عليه السلام ص 264.